سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سکوت نازک قلبم

بازهم شاعری میشوم با دستهای بارانی...شاعری با واژه های گمشده...

کلمه ای در ذهن کوچکم نمی گنجد تا احساساتم را بازگو کنم...

اما حضورت بر قلب خسته ام همانند نور امیدی است بر شب ظلمانی...

دوستت دارم اما نمی توانم بازگو کنم چون زبان یاریم نمی کند...

اما می نویسم تا قلب بیقرارم کمی آرام گیرد...

چگونه بگویم گذشت زمان بی تو برایم همانند سال میگذرد

و ثانیه ثاتیه اش را با عذاب سپری میکنم...

گویا روحم به روحت گره خورده  که دل و جانم را اسیر خود کرده است...

برای گفتن این حرفها کمی دیر است میدانم...

اما قلب بیقرارم کمی آرام میگیرد و تسکینی است بر قلب شکسته ام...

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/11/6 ساعت 7:0 عصر توسط ثنااکبرزاده| نظرات ()

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
CATEGORIES

LINKS

SPECIFIC

DESIGN

OTHERS